نازنين نازنين ، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

دخملكم

چي بگم

مهرادي برا اولين بار رفته مشهد نازنين هم بدجور بي تابي مي كنه همش مي گه دلم برا فنچم تنگ شده منم اين عكس رو گذاشتم كه بگم چقد همديگه رو دوست دارن وبا هم شادن .من وخاله وعزيز وآقاجون وعمويي دلمون برات يه ذره شده زودتر برگرد خاله جون      ديروز نازنين  خانم ما خونه دوست صميميش محيا رفته بود برا درست كردن كارت تبريك واسه ي 2تا از معلماي امورتربيتي مدرسه شون .نازنين چند روزه اصرار مي كنه چند تا از سي دي هايي كه امانت به يكي داده بود رو بگم كه بر گردونه تا اينكه ديروز ازش پرسيدم كه بابايي چون با سيستم كار داره نمي تونه نگاه كنه برا چي مي خواد اين سي دي ها رو ؟تا خانم به زبون آورد كه مي خواد به دوستش بده اون نگاه...
6 اسفند 1392

برف بازي

        پروردگارا ، آرامش را همچون   دانه های برف   آرام و بیصدا   بر سر زمین قلب کسانی که   برایم عزیزند ببار ، آمین     ديشب بابايي شيفت بود وما طبق معمول مي خواستيم شب خونه ي عزيز بخوابيم اما باباجون مي گه بايد شب رو خونه ي خودمون بمونيم اينطوري من خجالت مي كشم وقتي اين موضوع رو گفتم حسابي عزيز دوتايي مون رو دعوا كردن ومجبور شديم باز شب رو اونجا باشيم .صبح وقتي راديو اعلام كرد مدارس تعطيله خيلي خوشحال شدم چون مي دونستم دستكشات خونه يه.كلافم مي كني كه برات بيارم مدرسه.صبح كه آبجي ازخواب بيدار شده بود وبرف رو د...
16 بهمن 1392

مكلف شد دخترم

سلام بر شکوفایی ، سلام بر روشنایی ، سلام بر پایان کودکی،پایان نٌه زمستان وتابستان ،  سلام بر بهار آشنایی با خداوند،بهار پر از عطردل انگیز اطاعت     اين هم روي كارت                                                   داخل كارت   این هم از کیک    اين هم از داخل لوح   اين هم چند نمونه از يادبوداي دخترم                 اين نمونه قرآن رو هم برا عمه ودختر عموهاش ...
8 بهمن 1392

بدون عنوان

دکلمه ویژه دختران: سلام بر شکوفایی ، سلام بر روشنایی، سلام بر پایان کودکی،پایان نٌه زمستان وتابستان ،  سلام بر بهار آشنایی با خداوند،بهار پر از عطردل انگیز اطاعت سلام برسر چشمه همه پاکی ها ونیکی ها،اوکه فرستاده اش بر گزیده همه هستی یعنی حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) است . به شکرانه فصل تازه نیایش با آفریننده دو جهان ،به شکرانه همه  مهربانی ها و نعمت هایش ، روزی پنج بار سجاده سبز پرهیز گاری را پیش رویش می گشایم. ر وزی پنج بارنام ویاد او را بر دل وجان خویش جاری می سازم. تا مورد رحمت بی کرانش قرار گیرم . که دروازه های رحمتش همیشه گشوده است زیرا او بخشاینده ای مهربان اس...
23 دی 1392

بدون عنوان

    آگاه تر از همیشه، سر از بالین بر می داریم تا با اولین تابش نورِ دانش، به کوچه های حقیقت بزنیم و عبور نور را مرور کنیم. امروز آمده ایم تا خود را به شاخه مهر پیوند بزنیم و رویشی دیگر را در بهار دانش آغاز کنیم. مقصد ما شکوفایی شکوفه است . این خنده هایی که طعم عسل می دهند و قلب آسمان را آب می کنند ، ای کاش همیشه در چهره ات  باقی بماند ! شکوفه های مهربون غنچه های شیرین زبون مدرسه خونه ی شماس خوش اومدید به خونه تون ...
18 دی 1392

بدون شرح

چه كاركردي نازنين اين هنر اي نازنين وباباشه كه برابازي كردن با مهراد از هيچ فني دريغ نمي كنن او هم اول كلي ذوق كرده بود اما بعدش ديگه گريش گرفت اينجا هم تو اوج محبت اينجا هم وقتي يه كه سرويس نازنين رو بعد از مدرسه خونه ي عزيز جون مي آورداما از آذر ديگه مي ره خونه ي خودمون .اين هم واكنش نازنين بعد ازاومدن از مدرسه   اينجا هم مهرادي اومده بود خونه ي ما مامانش درس داشت شما گير داده بودي چرا وقتي مهراد گريه مي كنه همه مي پرين دورش اما من كه گريه مي كنم دعوامون مي كنين .نمي دونم چطور بايد حاليت كنم تو ومهراد باهم فرق دارين . اينجا هم اجازه نمي دادي ازش يه عكس تك بگيرم اينجا هم اوايل به دنيا اومدن مهر...
4 دی 1392

بچه های امروزی

نازنین من عاشق مهرادی پسر خالشه.از روز اول تو بزرگ کردنش نظارت داره بهتر بگم بچه داری رو کاملا یاد گرفته از من بهتر .دقیقا از اواخر مهرماه که نزدیک به مراسم دایی مصطفی بود سروگوش این بچه رو به آهنگ باز کرده واین وروجک هم شده مثل یه آدم معتاد. البته مامانش هم بدش نمی یاد پسرش از بچگی رقاص باشه . نازنین مدام براش می رقصه واین پسر هم تاجایی که توان داره خودش رو بلند می کنه ودست وپا تکون می ده وکلی ذوق می کنه .این جوجه ی ماهم که می فهمه آهنگ از کجا صداش می یاد به کامپیوتر هم علاقه نشون می ده.مامانش امیدواره به آموزشای نازنین تا بلکه آینده به دردش بخوره اما برعکس باباش... اگه نازی خواسته باشه پشت سیستم بشینه مهرادی روتو بغلش می ذاره واون هم&nbs...
3 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخملكم می باشد