نازنين نازنين ، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

دخملكم

مكلف شد دخترم

1392/11/8 22:39
نویسنده : مامانش
357 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر شکوفایی ،

سلام بر روشنایی،

سلام بر پایان کودکی،پایان نٌه زمستان وتابستان ،

 سلام بر بهار آشنایی با خداوند،بهار پر از عطردل انگیز اطاعت

 

 

اين هم روي كارت                                                   داخل كارت

 

این هم از کیک 

 

اين هم از داخل لوح

 

اين هم چند نمونه از يادبوداي دخترم

                اين نمونه قرآن رو هم برا عمه ودختر عموهاش كه كلاس قرآن مي رفتن به جاي مفاتيح گرفتم

واين دوصفحه هم دوصفحه ي اول مفاتيح بود وهم قرآن

این میز رو هم جهت آشنایی شما  با مراجع تقلید چیده بودن

 

ازوقتي كلاس سومي شدي مدام تو فكرم برنامه هايي برا جشن تكليفت رقم مي زدم مي خواستم برات يه جشن باشكوه با كلي مهمون بگيرم ، مي خواستم يه خانم هم دعوت كنم كه مولودي بخونه ، مي خواستم يه جشن بگيرم كه براهمه جشن تكليف يه دونه دخترم ماندگار باشه اما نشد هنوز 40روز از مرگ عمو ي بابايي نمي گذشت البته اگه چهلم هم مي شد چون اين اتفاق افتاده بود نمي تونستم اين كار رو بكنم .جشني كه مدرسه قراربود براتون بگيره تو سالن فرمانداري بود كه 2نفر مهمان مي تونست دانش آموز با خودش ببره آقاجون كه خودشون رو آماده داشتن من هم كه بايد مي رفتم اما به بقيه نگفتم كه مشكل محدوديت داره .آبجي هم كه امتحان داشت وخاله هم مهرادي مريض بود خلاصه اينكه موقع رفتن زنگ زدم وعاطي رو با خودمون برديم اما نگفتيم كجا مي ريم كه به زحمت نيفته كادو تهيه كنه واز قرار آقاجون هم كه حالشون خوب نبود نيومدن وعزيز اومدن وباباجونت رو هم به زور با خودمون برديم كه تا آخر مراسم طاقت نياورد ورفت .اصلا مراسم خوبي نگرفته بودن شايد من زيادي اين جشن رو برا دخترم بزرگ داشتم نمي دونم چرا؟ولي به نظرم بزرگترين ومهمترين اتفاق زندگي شون بود مثل هركارديگه اي مي تونستن پول بگيرن وبا شكوه برگزار كنن .خانواده اي كه بچشش رو مدرسه ي خصوصي مي فرسته مسلما اون چنرر تومن زخمي به زندگيش نمي زد اينقدر اون روز اعصابم داغون بود كه سردرد گرفتم الهي شكر كه مهمون دعوت نكرده بودم غصه ي مامان وعاطي كه نبود .تمام روياي من برا دخترم بي عمل موند اما چند تا يادبود برا خاله ها ودايي ها وعموها وعمه هاي خودم وخودش وآقاجوناش وخانم معلمش درست كردم كه مي ذارم ببينيد اما ديگه با اون حس وذوق وشوق قبلي نبود

 

  اين جانماز يادبود جشن از طرف مدرسه 

 يادبودي كه مدرسه به همه ي دانش آموزا داد

اين شال سفيد هم هديه اي كه به همه ي بچه ها دادن(البته پول ناچيزش رو از خودمون گرفتن)

اين شال رو هم به عنوان كادو دادن البته پولش رو ازخودمون گرفتن

اين 5تا شال رنگارنگ واون گل سر هديه ي عزيز وآقاجونشه (البته عزيزجونش قرآن مكه شون ويه جا قرآني ترمه هم بهش دادن كه ماماني گفت خودم براش قران گرفتم ديگه قبول نكرد)

اين هم كادوي عزيز وآقاجون اول پول دادن اما ماماني گفت با شال بيشتر خوشحال مي شه

اين هم هديه مامان وبابا كه انشاالله ماندگار باشه وحامي دخترم درادامه راه زندگيش

اين هم كادوي خاله صديق

اين روسري هم كادوي خاله صديقه

اين هم هديه ي آبجي به درخواست خود فسقلي

اين هم هديه ي آبجي جوناين هم باز شده ي هديه ي آبجي جون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان پرهام
20 بهمن 92 10:52
مامان تنبل چرا عكساي جشن تكليف دختري و نمي زاري منتظريمااا
مامانش
پاسخ
باوجودي كه هنوز يه كوچولو ديگه مونده كه كامل بشه اما چشم گذاشتم
مامان علی
24 بهمن 92 10:02
مبارکا نازنین خانوم
مامانش
پاسخ
ممنون خاله جون
مامان علی کوچولو
28 بهمن 92 9:24
جشن معنوی و الهی تکلیف بر نازنین گلم مبارک
مامانش
پاسخ
ممنون خاله جون لطف كردين
مامان محيا
28 بهمن 92 10:52
مباركه خانمي انشاا... هميشه صحيح و سالم به سفر زيارتي بري دعاي به مناسبت جشن تكليف كردم
مامانش
پاسخ
دعايي مي كردي كه مامانش دوست داشت .دعا كن مامانش زنده باشه جشن عروسيش رو ببينه
آبجی
28 بهمن 92 14:16
جشن تکلیـــــــــــــــــفت مبارک عزیزم...
مامانش
پاسخ
مرسی آبجی جون
مامان پرهام
29 بهمن 92 12:20
ممنون عكساي قشنگي بود مباركش باشه هميشه شاد و موفق باشي نازنين جون
مامانش
پاسخ
ممنون خاله جون
مامان علی
4 اسفند 92 9:29
ان طور که می گفتید هم بد نبوده . به نظرم که خیلی هم زحمت کشیده بودن . عکسش خیلی قشنگ بود . یادبود هم خیلی عالی بود.آخه عزیزم جشن تکلیف بوده ،نه عروسی که با ساز و تنبک همراه باشه
مامانش
پاسخ
اينا كه مي بيني در حد عكسه .شايد انتظار من زياد بود. نمي دونم ولي هرچي بود فكرش رو نمي كردم
نازنین جان
1 اردیبهشت 93 21:33
مبارک مبارک مبارکم باشد راستی مامان چه عجب معنویت را درست نوشتید(معونيت)....
مامانش
پاسخ
امان از دست تو .خوبه من اشتباه ننوشتم اون آقايي كه تايپ مي كرد اون دفعه اشتباه نوشته بود
یعنی کی است
3 اردیبهشت 93 15:45
خوش به حال کسی که این چیز هارا داره.خوش به حال کسی که این پدر را داره که این چیز ها را برای او می گیرد
مامانش
پاسخ
بله نازنين خانم .فكر نكن نمي فهمم كي هستي از طرز حرف زدنت لو دادي. دقيقا كدوم كار رو باباجونت انجام دادن .حالا مي خواستي اسمي از بابات بياري اشكال نداره ولي خالي نبند
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخملكم می باشد