اولين روزه كامل دخترم
دايي مصطفي با وجودي كه تهران زندگي مي كنه بازهم روي اخلاق نازنين دورادور كارمي كنه مثلا تمام سوغاتي هايي كه براش مي ياره در مورد ائمه ونماز هستش وهروقت هم زنگ مي زنه مي پرسه كدوم كتاب رو خوندي يا كدوم سي دي رو نگاه كردي.تازگي تشويقش كرده كه بايد امسال روز درميون روزه بگيره تا براسال ديگه عادت كنه !آخه مگه بچه ي من چقدر جون داره داداش تو رو خدا دست از سرش بردار.روز اول ماه كه خونه ي عزيز خواب بوده بيدارش نكردن اما روز دوم تا سحر بيداربود وباهشون سحري خورد كل روز رو كاملا سرحال بودتا ساعت 7كه ازكلاس شطرنج برگشت ليوان رو آب سرد مي كرده ومي ذاشته روي لباش. ظهرهم هرچه اسراركردن روزش رو بازنكرده وگفته تو رو خدابه خدا قول دادم بذارين روزه ي ك...
نویسنده :
مامانش
10:46