نازنين نازنين ، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

دخملكم

92/3/1 من آرایشگر شدم

سلام امروز عصر رفتیم خانه ی همکار مامانم. من دوست نداشم که برم ولی مجبور شدم. من اون جا هیچی نگفتم. آن ها هم به من گفتند چقدر با ادب هستی. من خونه ی عزیزم آرایش گر شدم. چون عزیزم اجازه دادندکه من موهاشون رو که موخوره گرفته بودکوتاه کنم من خیلی خوشحال شدم . من برای اولین بارموهای کسی رو کوتاه کردم . وبعد از کوتاه کردن موهاشون گفتند :خیلی قشنگ شده آخه من خیلی مواظب بودم .مامانم هم تعیید کردند. پایان                                               ...
1 خرداد 1392

پنجشنبه26/2/92

سلام امروز ما رفتیم باغ اقاجونم.من یک دفه جوگیر شدم ویک دفه اخلاقم اوز شد . من می خوا هم برایشان نامه بنویسم پس خدایا! بهم کمک کن من از همه ی شما معذرت می خوام وقول می دهم که بچه ی خوبی باشم پایان ...
28 ارديبهشت 1392

جمعه27/2/92

سلام امروز بدترین روززندگیم است . چون امروز ساعت 14 فیتله ی 2 داشت. ولی همان موقع اقاجونم امدند. و گفتند : شبکه ی 1 رابزن . من هم ناراحت شدم. ولی بلند گفتم : دفه بعد که جمعه امد نگاه می کنم. باخودم گفتم: دفه بعد که من داشتم فیلم نگاه می کردم شبکه اونا رو نمی زنم. پایان ...
28 ارديبهشت 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخملكم می باشد